آناهیتا

تولد 5 ماهگی آناهیتا

1391/2/23 22:15
نویسنده : الهه
300 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم روز ١٢ اردیبهشت تو ٥ ماهه شدی همون روز وقت چکاپ ٥ ماهگی هم داشتی. دکتر مثل همیشه گفت همه چیز خیلی خوبه و تو ٨١٥٠ گرم شده بودی که نسبت به ماه قبل ٦٥٠ گرم اضافه کرده بودی. کم کم داری جلوی چشام بزرگ می شی و من اصلاً گذر زمان رو حس نمی کنم. خلاصه همون روز من هم وقت دندونپزشکی داشتم که بعذ از دکتر تو و بابایی رفتین خونه و من رفتم دندونپزشکی. کارم ساعت ٨ تموم شد و رفتم سمت قنادی بی بی که برات کیک بگیرم و جشن تولد ٥ ماهگیتو برگزار کنیم. ولی از بس گیج بودم مسیر رو اشتباه رفتم و خوردم به ترافیک یوسف آباد و دست خالی برگشتم ولی از طلا برات کیک خریدم نگران نباش دخترم من تحت هر شرایطی هر ماه برات تولد می گیرم اینم عکسای تولد ٥ ماهگیت.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

بابای ملیسا
23 اردیبهشت 91 22:26
ضمن عرض تبریک به خاطر روز مادر ، وبلاگ ملیسا خانم با عکسهای جدیدش به روز شد . خوشحال میشم سر بزنید و با نظرات قشنگتون وبلاگ ملیسا رو مزین کنید آسمان را گفتم : می توانی آیا بهر یک لحظه ی خیلی کوتاه روح مادر گردی ؟ صاحب رفعت دیگر گردی ؟ گفت نی نی هرگز !!! من برای این کار کهکشان کم دارم نوریان کم دارم مه و خورشید به پهنای زمان کم دارم ! … خاک را پرسیدم : می توانی آیا دل مادر گردی ؟ آسمانی شوی و خرمن اختر گردی ؟ گفت نی نی هرگز ! من برای این کار بوستان کم دارم در دلم گنج نهان کم دارم ! … این جهان را گفتم : هستی کون و مکان را گفتم : می توانی آیا لفظ مادر گردی ؟ همه ی رفعت را همه ی عزت را همه ی شوکت را بهر یک ثانیه بستر گردی ؟ گفت نی نی هرگز ! من برای این کار آسمان کم دارم اختران کم دارم رفعت و شوکت و شان کم دارم ! عزت و نام و نشان کم دارم ! … آن جهان را گفتم : می توانی آیا لحظه ای دامن مادر باشی ؟ مهد رحمت شوی و سخت معطر باشی ؟ گفت نی نی هرگز ! من برای این کار باغ رنگین جنان کم دارم ! آنچه در سینه ی مادر بوُد آن کم دارم !
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آناهیتا می باشد