امان از جدایی
سخته جدا بودن از آناهیتا سخته. امروز برای اینکه حق و حقوقم رو از تامین اجتماعی بگیرم برای بار پنجم رفتم اونجا. فقط کار آدم به این جاهای دولتی نیوفته . اشک آدمو در می ارن . 10 ساله دارم حق بیمه می دم حال برای گرفتن حقم باید التماس کنم انگار که دارم صدقه می گیرم. وقتی آناهیتا مریض پیش سولی مونده و غذا نمی خوره و فقط شیر منو می خوره آونوقت من باید توی تامین اجتماعی برای گرفتن حقوق 6 ماه مرخصی زایمان به یه آدم بو گندو التماس کنم. دیگه کفرم اومد بالا و بازم بی نتیجه برگشتم بیرون. بعدشم که رفتم شرکت و برای 2 ماه دیگه مرخصی بدون حقوق درخواست دادم تا بیشتر پیش دخترم بمونم. حالا یه خبرای خوشی هست که شاید با 1 سال مرخصیم موافقت بشه. خلاصه امروز رو...
نویسنده :
الهه
23:38