دوشنبه عزیز
آخ که من چقدر عاشق دوشنبه هام... می گن بچه دار شدن همه چیزتو عوض می کنه راست می گن. من همیشه عاشق پنجشنبه ها بودم. ولی حالا از وقتی تو اومدی و من مجبورم سر کار برم، تونستم با آقای ضیایی صحبت کنم و دوشنبه ها شرکت نرم. حالا دوشنبه ها شده عزیزترین روزای زندگی من... دوباره منم و تو و یه دنیا شادی و عشق و آرامش... این دوشنبه های عزیز منو تو صبح ها تا ساعت 11 کنار هم می خوابیم و با آرامش بیدار می شیم و بقیه روز رو با هم شب می کنیم. وای که چه خوبه کنارت زندگی کردن. کنارت خوابیدن. کنارت از خواب بی خواب شدن. بهت شیر دادن. چقدر عاشقانه نگام می کنی انگار که عشق اول و آخرت منم. بهم لبخند می زنی و وجودم مملو از حسی می شه که می خوام فریاد بزنم و تمام درون...
نویسنده :
الهه
12:24